آیسانآیسان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

آیسان

تولد 1 سالگی

    صدای یک پرواز فرود یک فرشته آغاز یک معراج و شروع یک زندگی تولدت مبارک   دختر گلم اولین سال زندگیت رو گذروندی.   لحظه لحظه این یه سال تو خاطرمه.از روزای اول و نوزادیت موقعی که خیلیییی کوچیک بودی و شبا دلت درد میکرد و تو خواب غر میزدی و بعد یه کم جون گرفتی و سعی میکردی سرت رو بلند کنی و همه جا سرک بکشی و از همه چیز سر در بیاری و بعد تلاشت واسه غلتیدن و خزیدن و بعد هم نشستن.اولین تلاشهات واسه ایستادن و بعد اولین قدمها.همه اینها رو واسه همیشه به خاطرم سپردم و همیشه دلم واسه روزای کوچولوییت تنگ میشه.   حالا یک سالت شده و خیلی کارا یاد گرفتی.میتونی راه بری .دست بزنی...
1 مهر 1392

عید نوروز 91

P>سالی که گذشت رو هیچ وقت فراموش نمی کنم چون خاطره های خوب زیادی ازش دارم ،خاطره 9 ماه بارداری ،زایمان و تولد تو ... امسال 3 نفری سر سفره هفت سین نشستیم و نوروز ما با وجود تو حال و هوای دیگه ای داشت . تو بهترین عیدی امسال ما هستی ،خدایا شکرت به خاطر این عیدی قشنگت   اینم یکسری از عکسای آیسان درسال جدید اینجا موقع تحویل سال ساعت ۹ صبح ٬آیسان خانم لباساشو پوشیده ومنتظر تا بریم عیددیدنی:     هورااااااااااااااااااااااااااااااا دختر اخمو من یکم خندید     آیسان و بابایی         ...
1 مهر 1392

اولین ها

اولین غلت زدن آیسان با کمک مامان   الهی فدات بشم مامانی     ۱۰ اردیبهشت یعنی ۴ روز بعد دختر نازم خودش تنهایی تونست غلت بزنه   اولین بار که آیسان رفته باغ بابا بزرگ     اینم اشانتیون برای ...     ...
1 مهر 1392

دختر نازم هر کاری که برات بکنم خسته نمیشم

  سلام نازنینم، سلام فرشته کوچولوی شیطونه من.   بهت میگم شیطون چون واقعا داری شیطون میشی دردونه. اینقدر شیطون شدی که بعضی وقتها مامان دلش  می خواد بشینه و از خستگی گریه کنه ولی وقتی دستاتو به طرفم دراز میکنی و من بغلت     می کنم تو با لبخند بهم میچسبی تمام خستگیم از تنم میره بیرون از بودنت خدارو شکر میکنم . عشق من داری روز به روز مامانی تر میشی و این زیاد خوب نیست  هر جا میرم دنبال من میای ومن نمیتونم هیچ کدوم از کارای خونه رو انجام بدم  چند وقته که وقتی من یا بابا حواسمون بهت نیست و تو می خوای صدامون بزنی یک جیغ بلند ویکسره میکش...
1 مهر 1392

بهترین سفر شمال

دختر نازم سلام عشقم عمرم که هر دفعه که بهت میگم به خودت میزنی یعنی منم خیلی وقته به وبلاگت سر نزدم علتاش زیاده ولی تو علت اصلیشی ما هفته قبل رفتیم شمال خیلی خوش گذشت مخصوصا به تو اگه میتونستی دوست داشتی همش تو دریا آب بازی کنی کلی تو آب کیف میکردی ، من و بابا هم به خاطر تو کیف میکردیم عاشق شن بازی تو ساحل بودی دوست دارم سفر بعدی شمال خیلی زود باشه که بازیهای پر از اشتیاقتو دوباره ببینم             ...
31 شهريور 1392

دومین سال مادر شدن

آخه من چی بگم به تو دخترک ناز نازی مامان آخه چقد بگم شیطون شدی بلا شدی اذیت میکنی الانم کلا دیگه نمیزاری من بشینم وبلاگتو بنویسم تا میام میشینم تو زودتر از من نشستی پای لب تاپ وقتیم خوابی انقدر برام کار میزاری که بازم وقت نکنم میترسم وقتی بزرگ شدی تموم کارای شیرینت یادم بره   امروز روز مادر دومین سالی که من مادرم ولی یه فرقی با سال قبل داره و اینکه تو امسال منو مامان صدا میکنی وقت میگی مامایی میخوام پرواز کنم بیام پیشت ببینم چیکارم داری         ...
21 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آیسان می باشد